حالا میفهمم چرا وِرتر رو خوب درک میکنم. وِرتر خیلی شبیه منه. خیلی. مرد جوانی که به جای پختگی، یه نوجوانِ پرشور رو در درونش حمل میکنه، با احساساتی که هر لحظه بالا و پایین میشن. تو صدم ثانیه به این نتیجه میرسه که نامزدِ معشوقش مرد شریفیه و تو ثانیهی بعدی برای دوستش مینویسه که از این مرد متنفره! یک آن تصمیم میگیره واقعیتهارو بپذیره و به زندگی و روند طبیعیش احترام بذاره، و چند لحظه بعد قلبش از شدت غم منفجر میشه و باروبندیلش رو میبنده و از شهر محل اقامتش به کلی عزیمت میکنه! وِرتر ظاهر معقول و باثباتی داره. توی رفتار بیرونیش یه خط صاف و بهقاعده کشیدهن اما قلبش پر از منحنیهای پیچ در پیچه. شاید به ورتر هم مثل من گفته بودن تو بچهی خوبی هستی. خوب باش. خوب و دوستداشتنی. شاید وِرتر هم مثل من مجبور شده بود احساسات واقعیش رو پنهان کنه و خودش باهاشون سروکله بزنه.
نحوه اندازه گیری رادیاتور پنلی برای اتاق ها بازدید : 400
شنبه 23 آبان 1399 زمان : 5:37